سلام
شغل من آزاده وهیچ ربطی به رشته تحصیلیم یعنی الکترونیکم نداره ، حدود 5 سال هست شروع کردم دراین پنج سال یک بارباخیال راحت خشی نکردم حتی یک سفر هم می تونم بگم نرفتم (دست تنها واقعا سخته درآمدم که نیست ) ولی دیگه خسته شداجساس می کنم دارم پیرمی شم احساس میکنم واقعا دارم از آرزوهام دورمی شم دیگه انگیزه رفتن خیابون بقلی راندارم .
مخصوصا این مغازه داری لعنتی که واقعا خستم کرده .
می خوام شغلمو عوض کنم ولی انگارطلسم شدم میرم تا پله یکی بهآخر یهو فکرها به ذهنم میاد نکنه کارم بدتربشه، نمی تونم ببینم جنس ای که میفروشم یکی دیگه بیاره چون زحمتشوکشیدم و...........
ازطرفی عید رفتم وسایل تابلوروان خریدم ، یه تابلودرست کردم که بفروشم ولی هنوزهست چون نمی دونم انگاری دپرسی شدیددارم دست به هرکاری میزنم بعدش زود خسته میشم میگم ولش کن...اینجوری نبودم من تا ته کارا می رفتم.
عیدبرای خودم برانامه چیندم گفتم تابلورادرست میکنم تواینترنت میفروشم همزمان هم یه دوره دوربین میرم و...... ولی دوباره ولش کردم . نمایندگی رباتیک دارم ومی تونم هم برم با فرهنگسرا ها برای تدریس صحبت کنم ولی میگم ولش کن ، به خودم قول الکی میدم میدونم دروغه ولی انگاری خوشم میاددرکل بکم اعتماد بنفسم شده صفر .
واقعا روحیم ریخته بهم احساس می کنم باید برم باید عوض شم ولی انگارذهنم قفل شده.
بعضی وقتها بخودم می گم د لامصب چقدرپسن اندازکردی به 10میلیون میگی پس انداز! عوض شو ولی خوابه بدنم.